لحظه لحظه با مادرم
در مسجد نزد پیامبر نشسته بودم که عباس بن عبدالمطلب عموی رسول خدا وارد شده سلام کرد ،رسول خدا (صلی الله علیه وآله)سلام او را جواب داده وبه او خوش آمد گفت :پس از آن عباس گفت :ای رسول خدا !چرا خداوند علی ابن ابیطالب را بر ما فضیلت وبرتری داده در صورتی که ما همگی از یک خاندان هستیم ؟پیامبر فرمود :هنگامی که خدای توانا من و علی را خلق کرد آسمان وزمین ،بهشت و دوزخ ،لو ح وقلمی در کار نبود .وزمانی که خدا تصمیم گرفت مارا بیافریند سخنی گفت که از آن نوری به وجود آمد ،سپس سخن دیگری گفت که از آن نوری دیگر پدید آمد ،آنگاه آنها را با یک دیگر ممزوج نمود ،و من وعلی را از آن به وجود آورد ،ونور عرش رااز نور من خلق کرد ؛بنا براین من از عرش برترم ،ونور آسماانها را از نور علی خلق کرد پس علی نیز از آسمانها برتر است ؛ونور آفتاب را از نور حسن ونور ماه را از نور حسین آفرید ،پس آنان از آفتاب و ماه برترند .ملائکه خدای سبحان را تسبیح می کنند و می گویند :پاک و منزه است خدا که این نورها در نزد او گرامی هستند.
هنگامی که خدا اراده نمود تا ملائک را مورد آزمایش قرار دهد ابری تاریک برایشان فرستاد طوری که نتوانند یک دیگر را ببینند ،در این حال فرشتگان گفتند :پروردگارا !از آن روزی که مارا آفریده بودی هرگز چنین چیزی ندیده بودیم ،تو را به حق این نورها سوگند می دهیم که این تاریکی وظلمت را از ما دور نمایی ؟و در این حال خدای متعال نور فاطمه را آفرید و آن را مانند قندیل بر کنار عرش آویخت و از آن نور ،آسمانها وزمین های هفت گانه روشن شد ،و به این جهت فاطمه را زهرا نامیده اند .
فرشتگان ،خدا را تسبیح وتقدیس می کردند،پس خداوند به ایشان فرمود :به عزت وجلالم ،ثواب تسبیح وتقدیس شما را برای دوستداران این زن (فاطمه)،پدر ،شوهر وفرزندانش قرار خواهم داد.
سلمان می گوید :عباس برخاسته خارج شد و در این حال با علی ابن ابیطالب مواجه شد،پس علی را در آغوش گرفت و میان دو چشم وی را بوسید و به او گفت :پدرم به فدای اهل بیت مصطفی باد ،چقدر شما در نزد خداوند عزیز هستید !